فرزندان
حضرت
حسن بن علی
(رض) خلیفه چهارم امت اسلامی
امام دوم فرقه
شیعه
1.
حسن دوم
2.
ابوبکر
که در کربلا با عموی بزرگوارشان امام حسین جام شهادت را نوشیدند.
3.
عُمَر
که در کربلا اسیر گردید.
اهم المصادر:
1.
البدایه و النهایه لابن
کثیر
2.
تاریخ الطبری
3.
طبقات ابن سعد
4.
ارشاد للمفید
5.
تاریخ الیعقوبی
6.
کشف الغمه للاردبیلی
7.
معجم رجال الحدیث
للخوئی
فرزندان
حضرت علی (رض) بن ابیطالب
خلیفه چهارم
مسلمین
پسران حضرت
علی بن ابی طالب(رض):
محمد
–
ابوبکر
– عُمَر
الاکبر
– عُمَر
الاصغر
–
عُثمان
الاکبر
–
عُثمان
الاصغر
– عباس الاکبر
– عبدالله الاکبر
– عبدالله الاصغر –عبدالله الاوسط – جعفر الاکبر – جعفر الاصغر -
عبدالرحمان – حسن(امام دوم فرقه شیعه) – حسین(امام سوم فرقه شیعه) –
محسن – یحیی
دختران حضرت
علی بن ابی طالب(رض):
رمله
– ام کلثوم
– زینب – فاطمه
1.
رمله
دختر علی بن ابی طالب(رض) با
معاویه بن
مروان
ازدواج کرد.
2.
زینب
دختر علی بن ابی طالب (رض) با
عبدالله بن
جعفر
طیّار ازدواج کرد.
3.
ام
کلثوم
دختر علی بن ابی طالب (رض) با
حضرت عُمَر(رض)
خلیفه دوم ازدواج کرد.و
دارای دو فرزند به نام های
زید
و
رقیه
می باشد.
4.
محمد
پسر علی بن ابی طالب (رض) مشهور به
محمد بن حنفیه
می باشد. و دارای دو
فرزند به نام
فرزندان
حضرت
حسین بن علی
(رض)
امام سوم فرقه
شیعه
1.
عبدالله
2.
عُمَر
که در کربلا با پدر بزرگوارشان امام حسین جام شهادت را نوشیدند.
3.
فاطمه (که به ازدواج
عبدالله
بن عمرو بن
عثمان ذی
النورین(رض)
درآمد)
4.
سکینه(که به ازدواج
زید
بن عمرو بن
عثمان ذی
النورین(رض)
درآمد)
5.
ابوبکر
(علی الاوسط) یا امام سجاد یا زین العابدین که امام چهارم فرقه شیعه می
باشد.
اهم
المصادر:
1.
البدایه و النهایه لابن
کثیر
2.
تاریخ الطبری
3.
طبقات ابن سعد
4.
ارشاد للمفید
5.
تاریخ الیعقوبی
6.
کشف الغمه للاردبیلی
فرزندان
حضرت
امام سجاد
(رض)
(کنیه
ایشان
ابوبکر می باشد)
امام چهارم
فرقه شیعه
1.
عُمَرالاشرف
2.
عایشه
3.
محمدباقر(امام پنجم فرقه شیعه)
اهم المصادر:
1.
البدایه و النهایه لابن
کثیر
2.
تاریخ الطبری
.
طبقات ابن سعد
4.
ارشاد للمفید
5.
تاریخ الیعقوبی
6.
کشف الغمه للاردبیلی
7.
معجم رجال الحدیث
للخوئی
فرزندان
حضرت
امام موسی کاظم
(رض)
امام هفتم
فرقه شیعه
1.
ابوبکر
2.
عُمَر
3.
عایشه
4.
علی
الرضا (امام هشتم فرقه شیعه)
اهم المصادر:
1.
البدایه و النهایه لابن
کثیر
2.
تاریخ الطبری
3.
طبقات ابن سعد
4.
ارشاد للمفید
5.
تاریخ الیعقوبی
6.
کشف الغمه للاردبیلی
7.
معجم رجال الحدیث
للخوئی
فرزندان
حضرت
عثمان بن عفّان غنی
(رض)
خلیفه راشد
سوّم مسلمانان
1.
سعید
2.
عبدالله
3.
ولید
4.
عُمَر (که فرزندی به نام عاصم دارد)
5.
عمرو (پدر شوهر دختران امام حسین بن علی، حضرت فاطمه و سکینه)
یعنی دو
پسر عمرو بن عثمان با دو دختر امام حسین امام سوم شیعیان ازدواج کردند
6.
أبان (پدر مروان شوهر ام قاسم دختر حسن دوم پسر حسن بن علی و همچنین
أبان شوهر ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر طیار می باشد)
اهم
المصادر:
1.
البدایه و النهایه لابن
کثیر
2.
تاریخ الطبری
3.
طبقات ابن سعد
4.
ارشاد للمفید
5.
تاریخ الیعقوبی
6.
کشف الغمه للاردبیلی
7.
معجم رجال الحدیث
للخوئی
فرزندان
حضرت
عثمان بن عفّان غنی
(رض)
خلیفه راشد
سوّم مسلمانان
1.
سعید
2.
عبدالله
3.
ولید
4.
عُمَر (که فرزندی به نام عاصم دارد)
5.
عمرو (پدر شوهر دختران امام حسین بن علی، حضرت فاطمه و سکینه)
یعنی دو
پسر عمرو بن عثمان با دو دختر امام حسین امام سوم شیعیان ازدواج کردند
6.
أبان (پدر مروان شوهر ام قاسم دختر حسن دوم پسر حسن بن علی و همچنین
أبان شوهر ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر طیار می باشد)
|
حضرت
علی بن ابی طالب |
حضرت عثمان بن عفّان |
|
|
|
|
امام حسین |
عمرو |
|
|
|
سکینه |
فاطمه |
زید |
عبدالله |
عبدالله
با فاطمه و زید با سکینه ازدواج کرد.
حضرت
حسن بن علی
امام دوم شیعه |
حضرت عثمان بن عفّان
خلیفه سوم |
|
|
امام حسن دوم |
أبان |
|
|
ام قاسم |
مروان |
مروان
با ام قاسم ازدواج کرد.
جعفر طیار |
حضرت علی |
حضرت عثمان بن عفّان |
|
|
|
عبدالله |
زینب |
أبان |
|
|
|
ام کلثوم |
|
|
أبان
با ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر طیار ازدواج کرد.
عبدالله
بن جعفر داماد حضرت
علی بن ابی
طالب می باشد.
اهم المصادر:
1.
البدایه و النهایه
لابن کثیر
2.
تاریخ الطبری
3.
طبقات ابن سعد
4.
ارشاد للمفید
5.
تاریخ الیعقوبی
6.
کشف الغمه للاردبیلی
فرزندان حضرت محمد مصطفی (ص)
شنبه
11 خرداد 1387
فرزندان حضرت محمد مصطفی (ص)عبارتند از:
1- از ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری (رض) بنت خویلد : 4دختر و دو پسر به
نام های
عبدالله – قاسم – زینب – فاطمه – رقیه – ام کلثوم
----------------------------------------------------------------------
یعنی:
حضرت محمد مصطفی (ص)+ حضرت خدیجه کبری (رض)= عبدالله و قاسم و زینب و
فاطمه و رقیه و ام کلثوم
2- از ام المؤمنین ماریه قبطی : یک پسر
ابراهیم
---------------------------------------------------------------------
یعنی:
حضرت محمد مصطفی (ص)+ حضرت ماریه قبطی (رض)= ابراهیم
--------------------------------------------------------------------
دو دختر حضرت رسول الله (ص) به نام های حضرت رقیه (رض) و حضرت ام کلثوم
(رض) خواهران حضرت فاطمه زهرا (رض) به همسری حضرت عثمان بن عفان(رض)
خلیفه سوم در آمدند که از ازدواج حضرت عثمان و رقیه فرزندی به نام
عبدالله متولد شد.
--------------------------------------------------------------------
حضرت عثمان بن عفان(رض) خلیفه سوم + حضرت ام کلثوم بنت رسول الله= ؟
حضرت عثمان بن عفان(رض) خلیفه سوم + حضرت رقیه بنت رسول الله= عبدالله
--------------------------------------------------------------------
دختر حضرت رسول الله (ص) به نام حضرت فاطمه زهرا (رض) به همسری حضرت
علی بن ابی طالب(رض) خلیفه چهارم در آمد که از ازدواج حضرت علی (رض) و
حضرت فاطمه زهرا (رض) 4 فرزند به نام های حضرت امام حسن (رض) و حضرت
امام حسین (رض) و
حضرت
زینب (رض) و حضرت ام کلثوم (رض) متولد شدند.
--------------------------------------------------------------------
یعنی:
حضرت علی بن ابی طالب (رض) خلیفه چهارم + حضرت فاطمه زهرا (رض) =حضرت
امام حسن (رض) و حضرت امام حسین (رض) و حضرت زینب (رض) و حضرت ام کلثوم
(رض)
شهدای کربلا
اسامی
تعدادی از فرزندان و نوه های حضرت علی بن
ابیطالب (رض)
که در کربلا شهید شدند
1.
ابوبکر
پسر علی بن ابی طالب (رض)
2.
عبدالله الاکبر
پسر علی بن ابی طالب (رض)
3.
جعفرالاکبر
پسر علی بن ابی طالب (رض)
4.
جعفرالاصغر
پسر علی بن ابی طالب (رض)
5.
عباس
الاصغر
پسر علی بن ابی طالب (رض)
6.
حسین
پسر علی بن ابی طالب (رض)(امام سوم فرقه سیعه)
7.
عُمَر
پسر حسین بن علی بن ابی طالب (رض)
8.
ابوبکر
پسر حسن بن علی بن ابی طالب (رض)
9.
عُمَر
پسر حسن بن علی بن ابی طالب (رض) در کربلا اسیر گردید.
------------------------------------------------------
بخوان در باره
علی شیعه ها و علی سنی ها
سنی
نیوز: از
آخوندی افغانی که تازه از گرداب شبهات و منجلاب بدعتهای تشیع
صفوی رسته، به قرآن و سنت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ
چنگ زده بود پرسیدند:
ـ چه چیزی باعث
هدایت شما شد؟!
ایشان در پاسخ
گفتند: حضرت علی (علیه السلام)!
پرسیدند: چطور؟!
گفتند: در تصویر
حضرت علی بین شیعهها و سنیها به دقت نگریستم، دریافتم که حضرت
علی در بین تشیع شخصیتی است وهمی و افسانهای و در بین اهل سنت
همان شخصیت تاریخی بدون شاخ و برگ، آنچنان که بود!
حضرت علی شیعه؛
مردی است ترسو و بزدل که خلافت را که امری خدایی بود و بر او
فرض عین بود از او ربودند، و او 25 سال تمام خون جگر خورد و از
حق خود که بر او فرض بود دفاع نکرد هیچ، با دشمنان خود در یک
کاسه 25 سال غذا خورد!
حضرت علی شیعه
مردی است بینهایت بیغیرت و بیناموس (!)؛ پهلوی زنش که دخت
رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ بود را جلوی چشمانش شکسته او
را کشتند، و بچهاش را سقط کردند و او به دشمنان جنایتکار خیره
شده، صحنه را تماشا میکرد! نه تنها با آنها نجنگید بلکه به
عنوان جایزه دخترش "ام کلثوم"؛ نوه رسول خدا، دختر مادر شهیدش
فاطمه زهراء، خواهر امام حسن و حسین، را به ازدواج قاتل مادر؛
یعنی عمر درآورد! در حالیکه که او قدرتی خارق العاده داشت و
میتوانست با یک پف کردن جهان را دگرگون کند، و صدها عمر را به
یکدم خاکستر کند! تازه علم غیب هم داشت و قدرت تمام جهان و
کلید بهشت در دست او بود!!
اما حضرت علی
سنی؛ مردی است شجاع ودلیر و فاتح خیبر، و از جان گذشته که
در شب هجرت در جای پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ خوابید،
و او دست پرورده خود پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ است
و در خانه او و زیر دست او تربیت شده است. و پیامبر دختر عزیزش
فاطمه زهراء را به عقد او درآورد. علی سنی برادر پیامبر خداست
که در پیمان برادری مدینه او را برادر خود نامید و او را در
شرف و نزدیکی به خود چون هارون برای موسی شمرد. علی سنی
بزرگمرد سیاست و علم و درایت و دینداری است، به عنوان وزیر و
قاضی و مشیر در حکومت یاران و برادرانش ابوبکر و عمر و عثمان
نقش والایی ایفا نمود، و چون عثمان به شهادت رسید مسلمانان با
اصرار و خواهش او را به عنوان خلیفه برای خود برگزیدند....
چون چهره واقعی
علی را یافتم حقیقت سایر امامان توجه کردم، دقیقا همین قصه در
تصویر هر یک از آنها تکرار شد. اینجا بود که دریافتم تشیع صفوی
مذهب حقد و کینه و جهل و بدعت و تفرقه و جمود و تعصب
کورکورانه، و مذهب تعطیل مسئولیتها، ومرگ، و فاجعه کربلا،
وتوسل برای تقلب، وقومیت، و سلطنت صفوی، و مذهب انتظار منفی، و
تقیه بیکاره ترسو است.
استاد "صادق
السیهاتی" روشنفکر دیگری است از عربستان سعودی، که او نیز به
یاری خداوند توانست از باتلاق تشیع صفوی فرار کرده، به مذهب
قرآن و سنت رسول اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ برسد! او در
کتابش "صرخة من القطیف ـ انهیار و انتحار " (فریادی از قطیف ـ
سقوط و خودکشی) به عزیزان و خویشان شیعهاش توصیه میکند حقیقت
ائمه را درک کنند و چون آنها پارسا و زاهد و مؤمن و موحد
باشند، و با تصور فرابشری بودن امام خود را ضایع نکنند.
جملات زیر از
کتاب ایشان برای خواننده عزیز ترجمه شده است:
"امامان بشرند
امامان چون ما
بشرند!.. دقیقا همه مراحل خلقت بشر را چون سایر انسانها طی
کردهاند. ولی در سینه آنها را قلبهای پاکی است، و در وجدان
همتهای بزرگی که از آنها مردانی بس بزرگ در تاریخ رقم زده است.
فرق در خمیر خلقت
نیست، در بزرگی همت واخلاق والای آنهاست..
واگر آنچه سست
عنصران جاهل و دوستان نادان بدانها نسبت میدهند حقیقت
میداشت، هیچ برتری و عظمتی شایان آنها نبود. نه ثوابی بر طاعت
و نه عقابی و بازخواستی بر لغزشها، چرا که آنها ـ آنگونه که
جاهلان میپندارند ـ بر طاعت و فرمانبرداری خلق شدهاند، چون
ملائک معصومند، و طاعت و فرمانبرداری حق از سرشتشان است! پس
آنها را نه جزائی است بر طاعت و نه عقابی بر معصیت.. و نه
بهشتی بهای همت و استقامت و نه جهنمی سزای لغزش و معصیت..
امام زین
العابدین ـ علیه السلام ـ چون سخن آن جاهلان ـ و یا دشمنان
مغرض ـ را شنید که درباره حضرت علی ـ علیه السلام ـ چنین و
چنان میگویند بخشم آمده فرمودند: " لعنت خدا بر آنانی که در
حق ما دروغ میگویند. وقتی حرفهای عبدالله بن سبأ بیادم میآید
موی بر تنم سیخ میشود، این مرد ادعای بسیار بیهودهای کرده!
او را چه شده است؟! لعنت و نفرین خدا بر او بادا!.. بخدا سوگند
که علی بنده نیکوکاری از بندگان خداوند بود، و هیچ جایگاه و
عزت و کرامتی نزد خداوند نیافت مگر به سبب پیروی و
فرمانبرداریش از خداوند و پیامبر او. و همچنین پیامبر اکرم
(صلی الله علیه وسلم) هیچ جایگاه و منزلتی نزد خداوند نیافت
مگر به سبب فرمانبرداری و اطاعتش از خداوند متعال". ( رجال
الکشی 1/324، و بحار الأنوار 25/ 286)
مفکر و روشنفکر
معاصر جهان تشیع دکتر علی شریعتی در باب عصمت امام میگوید:"
در تشیع صفوی عصمت عبارت است از یک حالت فیزیولوژی خاص،
بیولوژی خاص، پسیکولوژی خاص، که امامها دارند و از یک مادهی
خالص ساخته شدهاند که اصلا آنها نمیتوانند گناه بکنند! خوب
بنده هم اگر چنین ساخته شده بودم که نمیتوانستم گناه بکنم،
تقوای من دو شاهی هم ارزش نداشت. چون وقتی من نتوانم گناه
بکنم، این چه جور بیگناهی است؟! دیوار هم با این وضع
نمیتواند گناه بکند، چون ذاتش طوری است که نمیتواند گناه
بکند. مثل این که بعضی روضهخوانها میگویند شمشیر در تن امام
اثر نداشت! این چه فضیلتتراشی احمقانه است که فضیلت را
میتراشد و دور میریزد؟ اگر شمشیر به تن خود همین آقای
روضهخوان کارگر نباشد، میتواند به سادگی یک شوخی و بازی،
قهرمان شهادت باشد! چون در این صورت روضهی شهید را خواندن، از
شهید شدن سختتر است! در تشیع صفوی ذات امام یک نوع عصمتی پیدا
کرد که هیچ ارزشی نداشت؛ نه ارزش انسانی ( چون امام معصوم فاقد
قدرت گناه بود) و نه ارزش علمی ( چون مردم نمیتوانند از
موجودی که ذاتش با آنها فرق دارد سرمشق بگیرند)!
ائمه را موجودات
متافیزیکی و مجرد و غیبی و از آب و گل مخصوص معرفی کردند و در
نتیجه، هم امام بودن بیارزش شد و هم معتقد بودن به امام! و
ظاهرش هم این که ملای وابسته به رژیم صفوی، با فرشته نشان دادن
امام، مقام امام را ارتقاء داده است. از محمد و علی و فاطمه و
حسن و حسین خیلی تجلیل کرده و فضائل و مناقب بسیار عظیم و
عمیقی را تازگی در ائمه کشف کرده است! و چهارده معصوم را از
خمیرهای غیبی و جوهری ماوراء طبیعی و فوق بشری شمرده و ذات
آنها را از ذات ـ انسان ـ جدا نموده و خلقت این چهارده تن را
از خلقت آدم استثناء کرده! و آنها را عناصری از نور الهی در
صورت ظاهری آدمی تلقی نموده و به گونهای تعبیرشان کرده که
اولا برخی فضائل انحصاری دارند که نوع انسان هرگز نمیتواند
داشته باشد و ثانیا برخی صفات و خصوصیات متعالی دارند که برخی
از نمونههای عالی انسانی میتوانند در سطحهای پایینتری،
مشابه آنها را فرا گیرند. اما این صفات عالی انسانی در آنها
ذاتی و طبیعی و فطری است و اقتضای جبری جنس و خصوصیت ذاتی
نژادشان است ودر انسانهای دیگر اکتسابی است و اختیاری و
عرضی...
مثلا آنها غیب
میدانند و انسان نمیتواند بداند. آنها دشمنشان را با یک فوت
به سگ و سوسک یا شغال یا خرس و خوک و هر نوع حیوانی که سفارشش
را داده باشند، تبدیل میکنند و انسان نمیتواند. آنها در
قنداق اژدها را میدرانند و انسان را جامهی سلاح اژدها
میدراند. فضائل اختصاصی دیگری که برخی از آنها سخت چندشآور
است و نقلش و حتی تصوری در پس پردههای خیال و گوشهی خلوت و
خاموش ـ زشت و نفرت بار ـ!". ( تشیع علوی تشیع صفوی ـ علی
شریعتی ص/35،36، نسخه پی دی اف)
شیخ مفید میگوید:"
امامان از آل محمد از آنچه در وجدان بندگان خدا بود خبر
داشتند، و از همه چیز قبل از بوقوع پیوستن آن آگاهند". (
اوائل المقالات از مفید ص/ 67)
چگونه افرادی چنین جرأت بخود میدهند و میگویند: امام از غیب
خبر دارد، در حالیکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم)؛ و او
به مراتب از امام برتر و والاتر است، غیب را نمیدانست،
و قرآن پاک؛ کلام پروردگار عالم از زبان او چنین میآورد:
"قُل
لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا
شَاءَ اللَّـهُ ۚ
وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ
الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
﴿١٨٨﴾"
( الأعراف/188)
{بگو
که من مالک نفع و ضرر خویش نیستم مگر آنچه خدا خواسته، و اگر
من از غیب آگاه بودم بر خیر و نفع خود همیشه میافزودم و
هیچگاه زیان و رنج نمیدیدم، من نیستم مگر رسولی ترساننده، و
بشارت دهنده گروهی که اهل ایمانند.
}
شما را به خدا
!...
آیا شایسته است
ما حرف شیخ مفید را گوشواره گوشمان کرده باور کنیم، و سخن
پروردگارمان را دروغ پنداشته دور بیندازیم؟!..
اگر امام غیب
میدانست؛ چگونه حضرت امام علی ـ علیه السلام ـ بدون اینکه
کمترین احتیاطی بخرج دهد برای نماز بیرون رفت، در حالیکه بخوبی
میدانست (!) که ابن ملجم او را خواهد کشت؟!..
امامان ما یا به
قتل رسیدند، ویا با زهر مسموم شدند. چگونه امکان دارد امام
غذای مسمومی را بخورد، در حالیکه میداند در آن زهر است؟!
آیا این خودکشی
نیست؟!..
و آیه کلام پاک
پروردگار صراحتا میگوید: {
وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ
} ـ
...و هیچگاه زیان و رنج نمیدیدم
ـ ، که
مفهوم آن واضح و روشن دلالت دارد بر اینکه؛ من باید در حالتی
که اطلاع داشته باشم، و در حد توانم باشد از زیان و رنج
دوری کنم. و خودم را از بلاها و سختیها و مشکلات نجات دهم.
پس این تنها یک
ادعای بیهودهای است که هیچ اساسی در میزان شریعت اسلام و نزد
خداوند و رسول او و اهل بیت آنها ندارد، و غیب و پنهان را جز
خداوند کسی نمیداند.
پروردگار یکتا
میفرمایند:"
قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
الْغَيْبَ إِلَّا اللَّـهُ ۚ
وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ
﴿٦٥﴾
".
(النمل/65)
{بگو
که در همه آسمانها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست و
اینان هیچ نمیدانند که چه هنگام زنده و برانگیخته خواهند شد.
}
عجب ملتی هستیم
ما..
از روایات و
حکایاتی که زهد و پارسائی و اخلاق والا و ویژگیهای بزرگ انسانی
امامان که از آنها امام ساخته، و آنها را نزد خدایشان عزیز
نموده، و از عبادتها و تصاویر طاعات و شیوهی فرمانبرداریشان
دست کشیده، خود را به روایات دروغین و افسانههای خیالی که به
آنها نسبت داده میشود مشغول داشتهایم!!..
خدایا...
ای کاش ملت و قوم
من کمی بیندیشند...
بار الها...
به ما توفیق ده
از عقلهایمان استفاده کنیم!..
"إِنِّي
آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ
﴿٢٥﴾
قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ
قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ
﴿٢٦﴾
بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي
مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ " (یس 25-27)
{...
پس،
از من بشنوید (و گواه باشید) که به خدای (فرستنده) شما ایمان
آوردم* (و به این مرد با ایمان پس از کشته شدن، در عالم برزخ) گفته
شد: بیا داخل بهشت شو، گفت: ای کاش ملّت من هم (از این نعمت
بزرگ) آگاه بودند * که خدا چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود
و مرا مورد لطف و کرم قرار داد}."
---------------------------------------------------------------- |